در اسلام بر هجرت تاکید بسیار شده است. این هجرت به معنای کوچ از جایی به جایی یا کاری به کاری دیگر است تا شرایط به شکلی در آید که مطلوب شخص باشد. وقتی انسان در شرایط محیطی نامناسبی است و نمی تواند به مسئولیت های انسانی – الهی خویش عمل کند؛ زیرا توانایی تغییر محیطی را ندارد، باید از آن محیط خارج شود. خداوند می فرماید: الَّذِینَ تَوَفَّاهُمُ الْمَلَائِکَةُ ظَالِمِی أَنْفُسِهِمْ قَالُوا فِیمَ کُنْتُمْ قَالُوا کُنَّا مُسْتَضْعَفِینَ فِی الْأَرْضِ قَالُوا أَلَمْ تَکُنْ أَرْضُ اللَّهِ وَاسِعَةً فَتُهَاجِرُوا فِیهَا فَأُولَئِکَ مَأْوَاهُمْ جَهَنَّمُ وَسَاءَتْ مَصِیرًا؛ کسانى که بر خویشتن ستمکار بوده اند، وقتى فرشتگان جانشان را به تمام کمال مى گیرند، مى گویند: در چه حال بودید؟ پاسخ مى دهند: ما در زمین از مستضعفان بودیم. فرشتگان مى گویند: مگر زمین خدا وسیع نبود تا در آن مهاجرت کنید؟! پس آنان جایگاهشان دوزخ است؛ و دوزخ بد سرانجامى است.(نساء، آیه 97)
این هجرت محیطی برای آن است تا در محیطی قرار گیرند که بتوانند به مسئولیت های خویش عمل کنند.
اما مهم تر از هجرت محیطی و مکانی، هجرت از صفت ناپسند به صفتی نیک یا اخلاقی بد به اخلاقی خوب یا از کاری بد به کار خوب است. اگر انسان از محیط بد بیرون آید ولی از زشتی و بدی اخلاقی و رفتاری بیرون نیاید، هیچ فایده ای ندارد. از این روست که خدا از مردم می خواهد تا از هر چه پلیدی و زشتی است مهاجرت و کوچ کنند. خدا می فرماید: وَ الرُّجْزَ فَاهْجُرْ؛ از هر پلیدی پس هجرت کن! (مدثر، آیه 5)
رجز همان بیمار چرکین در شتر است که موجب لرزش اندام و پاهای شتر می شود. این بیماری به گونه ای است که می آید و می رود و زمانی که آدم احساس سلامت کرد دوباره او را می گیرد و می لرزاند. به مطلق پلیدی و گناه نیز از این بابت رجز می گویند؛ زیرا چرکی است که دل و روان آدمی را پلید می کند. پس انسان باید افزون بر محیط ناپاک، از پلیدهای درونی رهایی یابد و از آن به صفات و رفتار نیک کوچ کند.